حسین پناهی
توت فرنگی روخیلی دوست داشتم برای همین یک شب توت فرنگی هامو با خودم بردم تو تخت خوابم که با خودم بخوابن
اما صبح که بیدار شدم دیدم همه توت فرنگیام له شدند
اونوقت فهمیدم اونی که دوسش دارم رو نبایدببرم تو تخت خوابم چون خراب میشه
وقتی مدرسه می رفتم ی آبرنگ داشتم که خیلی دوسش داشتم وبه همه همکلاسیام نشونش می دادم
اما یه روزدیدم تو کیفم نیست وهیچ وقت هم معلوم نشد کی اونو برداشته
اونوقت فهمیدم اونی که دوسش دارم رو نبایدبه هیچ کس نشونش بدم
چون ممکنه ازم بدزدنش
وقتی یه نفرو دوست داشتم همیشه بهش می گفتم که دوسش دارم وبخاطرش هر کاری می کردم
اما وقتی دیدم داره ازم دور میشه فهمیدم دیگه نباید بهش بگم دوسش دارم وگرنه ازدست می دمش
برای همین دیگه نگفتم دوسش دارم
دیگه آزاد گذاشتمش
تودستم نگرفتمش که بیفته بشکنه
به کسی نشونش ندادم که ازم بدزدنش
نگران از دست دادنش نشدم که ازدستم بره
اما یه روز که برگشتم بهش نگاه کردم دیدم سرش با کسای دیگه گرم شده ومنو فراموش کرده
هیچ وقت نفهمیدم اونی که دوسش دارم رو چه جوری نگه دارم
17138 بازدید
131 بازدید امروز
33 بازدید دیروز
826 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian